سپاس خدای بی همتای را به دادن مجالی دیگر بار بر نبشتن چند خطی هر چند شطح* گونه احوالیات درونی و دیگر بار سپاس خداوندگار عالم را به جهت داشتن دوستانی چنین مهربان و درود بی کران شما دوستان وبلاگستان میکانیک ۸۲.
مرا نه حال دیگرگون می شود و نه چرخش چرخ روزگار مطابق مراد، لیکن مرا به روزهای نامده موعود شده امید است و چنانکه گفته اند و شنیده اید نومیدی گناهی است نابخشودنی نزد پروردگار. از دیگر سوی بنا به گفته ی دوست عزیزتر از جانمان و نور دو دیده امان سعدی شیراز: "به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل"َ، مرا به نبشتن و تغییر در روزمرگیم تشویق نمود. حال مرا اندک سخنی است با اوی.
ترا که پروردگاری عالم و آدم، خدایی آسمان ها و زمین است. بر هر کار جن و انس آگاهی و بر هر کار ناممکن و خارج از تصور بندگان قدرت. وليك مرا خواستن دانستن است بر دلیل و حکمت برآورده نشدن آرزوها و اميال بنده ی ضعیف و محسن نامت چیست؟
چون مرا سر صحبت با بندگانت گشودندی، مرا بنده ای ناشکیب و ناشکر خطاب نمودندی و گفتندی در این همه ناکامی تو حکمت است و ناخواسته ي تو چرخش روزگار و تقدير نهاني سوي و رويه بر نيكي توست و تو خویشتن از دلیل این ناملایمات واقف نیستندی و فراوان مرا مورد عتاب قرار دادندی.
مرا پاسخی بود بر بندگانت حال با تو نيز برگویم: هان شمای که می گویید "خدای چون ز حکمت ببند دری ز رحمت گشاید در دیگری". شمای را دلیل بر این قولتان چیست و چنانکه زندگی مرا به تجربه آموخته این است که هر مصیبت به جز مصیبت چیزی نیست و این سخن گونه ای دلداری و تسکین است به صاحب مصیبت و تازه نمودن روحیه امید در دل اوی و داشتن رویای رنگین از آینده به امید رو شدن حکمت الهی به شکل برآورده شدن آرزویی دیگر در همین راستا و نه به راست مطابق آنچه میل و تمنای بنده بودندی.
نکند ترا توان بر برآورده کردن تمنيات من نیست یا مرا خرص* بر این است که از سر لجاج بر ناشکری من چنین با من تا می نمایی؟
حال مرا روی سخن با شما خوانندگان است که هر چه در بالا نبشته آمد به جهت دیدن لبخند بر لبان شماست و نه کنکاش و وارسی موضوعی است و پس از خواندن این مقال نگویید این پسر کفر می راند و سخن نیک گفتن نتواند.
* شطح: چرت و پرت - گفته های مخالف شرع صوفیان در حالت وجد
* خرص: گمان
+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 12:44 توسط بروبچ مکانیک 82
|